دفتر مرکزی : تهران
021-28423858
تهران
021-28423858
کتاب رسم جهاد-تجربه های کارجمعی در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی-روایت پیشرفت-راه یار

نامه ای برای امپراطور

معرفی و بررسی کتاب «رسم جهاد» | تجربه های کارجمعی در جهادسازندگی به روایت حسینعلی عظیمی
تحقیق و تدوین: علی مشایخی، محمدرضا حسینی
مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی | جهادسازندگی-1 | مجموعه گنج 
انتشارات راه یار | 198 صفحه | چاپ اول 1399
برگزیده بخش حکمرانی نخستین جایزه کتاب روایت پیشرفت

کتاب «رسم جهاد» تجربه های کارجمعی در جهاد سازندگی از نگاه حسینعلی عظیمی را روایت می کند. گرچه ساختار و هدف کتاب و محتوایش بیش از آنکه روایت باشد از جنس بیان سیرتاریخی همراه با تحلیل است. «رسم جهاد» از این جهت ارزشمند است که راوی کتاب کسی که جهاد و مدیریت جهادی برایش مسئله بوده است و در این حوزه تامل کرده است و صاحب دغدغه و نظر است. و این نگاه به عنوان روح کلی اثر روشن و واضح است. نکته دیگر این است که راوی وقایع را با انگیزه الگوبرداری و تکثیر و بازتولید آن بیان می کند و جهاتی که دارای اهمیت است را بر آن تاکید می کند.

 اگرچه حسینعلی منتظری از بانیان اولیه جهاد نبوده است، اما از آنجا که از ابتدا با جهاد همراه شده، به خوبی شاخه ها و شکل عملکرد جهاد را از ابتدا تا انتها بیان می کند و مخاطب به روشنی اهمیت جهاد را می یابد. و این یافتن بسیار ارزشمند است. به نظر جهاد از مهمترین نهادهایی است که روح انقلاب اسلامی را به ساحت عمل و عینیت کشانده. و به نوعی یک حکمرانی جدید را دنبال می کرده است. یعنی جهاد را باید به عنوان یک الگوی حکمرانی انقلاب اسلامی فهم کرد.

 «رسم جهاد» و امپراطور ژاپن!

پیشگفتار کتاب رسم جهاد با خاطره جالبی شروع می شود که از دو جهت مهم است. خاطره ای که نویسنده به نقل از سیدحسین شاهرخی -یکی از مسولان سابق جهاد لرستان- تعریف می کند:

«زمانی که به ژاپن رفته بودم، جلسه ای نیز با امپراطور وقت ژاپن داشتم. پس از بحث و گفت و گو درباره برخی مسائل دو جانبه، امپراطور به من گفت علی رغم اینکه ما تحولات انقلاب شما را دنبال می کنیم، ولی برای برخی از سوالات خود پاسخ روشنی نداریم. اول اینکه ما مدتی است روی سازمانی در کشور شما به نام جهادسازندگی مطالعه می کنیم. چطور این نهاد توانسته در مدت کوتاهی، مردم مناطق محروم را با خود همراه کند و بسیاری از آن مناطق را توسعه بدهد؟ …» بعد آقای هاشمی به من گفتند:«من در آن جلسه برای هیچ کدام از آن سوال ها پاسخ مشخصی نداشتم.»

جهت اول این است که کشوری مانند ژاپن به چنین سازمان و نهادی توجه دارد و نتایج برنامه های آن را فراتر از برنامه ها و سازمان های معمول می داند و به دنبال الگوگیری از آن است، و در عین حال در کشوری که صاحب ایده ی مولد چنین نهادی است به آن توجه نمی شود و آن را به قتلگاه می برند.

جهت دوم و مهم تر این است که کتاب «رسم جهاد» تلاشی است برای پاسخ به پرسش هایی درباره جهاد. اینکه کتابی سوال و مسئله داشته باشد امر مغتنمی است. روش پاسخ به این سوال هم مهم است. ما با یک نگاه یک تحلیل گر خارج از ماجرا طرف نیستیم. بلکه پاسخ به این سوال با شرح شکل گیری و رشد و بالندگی جهاد به روایت کسی که سال ها در جهاد فعالیت کرده است، بیان شده است.

فارغ از این دو جهت تحلیلی، ما با یک شروع جذاب روبرو هستیم و نویسنده هنرمندانه با طرح یک خاطره توانسته است اهمیت موضوع را برای مخاطب بیان کند و او را تا پایان کتاب با خود همراه کند.

«جهادسازندگی» در هندسه انقلاب اسلامی

دلیل چرایی موفقیت جهادسازندگی را در چگونگی آن باید جست. پرداختن به چگونگی و تبیین آنچه در جهادسازندگی اتفاق می افتاد بهترین و کامل ترین پاسخ خواهد بود. گرچه «رسم جهاد» بیش از آنچه کتابی از جنس روایت باشد، از جنس یک مطالعه و بیان چگونگی ها و ساختارها فراتر از خرده روایت هاست، با این وجود از آنجا که راوی کتاب از جنس جهاد است توانسته از عهده این کار برآید.

«جهاد سازندگی» را نباید صرفاً یک نهاد در عرض دیگر نهادهای انقلابی یا در قواره یک سازمان نگریست. بلکه به نوعی یکی از نمودها و عینیت یافتن تئوری انقلاب اسلامی است که در شکل یک نهاد ظهور و بُروز پیدا کرده است. با چنین نگاهی می توان به جای آنکه به دنبال بازتولید سازمان یا نهادی مانند آن باشیم، می توانیم بعد از چهاردهه فاصله گرفتن از تولد جمهوری اسلامی به دنبال یک نوزایی سازمانی در هندسه انقلاب اسلامی باشیم. در نقطه ای از تاریخ ایستاده ایم که نتیجه مبارزه و ستیز با نهادی همچون جهاد کام هر فردی است که دل در گرو بالندگی انقلاب اسلامی دارد. با نگاهی دقیق تر چنان که «رسم جهاد» آن را بیان کرده پی می بریم ریشه بسیاری از مسایل عدم بسط الگوی جهاد و در عوض نابودی آن است.

مدل توسعه منطقه ای

شاه کلید و رکن اصلی جهادسازندگی و دلیل برتری آن در بعد عملیاتی نگاه توسعه منطقه ای است. در مقابل مدل توسعه بخشی که بسیار از مشکلات حاصل از چنین نگاهی است. راوی کتاب وجه افتراق فعالیت های جهاد را در همین نگاه منطقه بیان می کند که یکی تضادها با نظم اداری کشور است. اتفاق دیگری که در جهاد رخ داده و عامل پیشرفت و شکوفایی آن بود نگاه جامع بود. یعنی جهاد در ابتدا یک ماموریت خاص نداشته است. برای همین جهاد وظیفه خود را حل مشکلات می دانسته و با تغییر مشکلات شگل جدیدی به خود می گیرد. 

تصمیم گیری از پایین به بالا

پیشرو بودن جهاد در نوع مدل تصمیم گیری در آن نهفته است و نوع ارتباط سازمانی که ایجاد کرده است. فاصله مراکز تصمیم گیری با مسئله مانع درک شرایط می شود و بستر را برای انواع فساد و رانت باز می کند. در جهاد مدل تصمیم گیری به صورتی بوده است که کسی که قرار است مشکل را حل کند تصمیم مناسب را می گیرد، با نگاه به وضعیت فرهنگی و در نظر گرفتن جوانب مختلف. 

مدل شورایی

آن چیزی که در ابتدا در تصمیم گیری جهاد نمود دارد مدل مشورتی و شورایی برای امور مختلف و در سطوح مختلف است. آن هم متفاوت با رای گیری و یا هیئت مدیره. بلکه به شیوه تخصصی و اقناعی. در این حالت نیروهای عملیاتی صرفاً با یک دستور از بالا مواجه نیستند، بلکه اولاً خود را دخیل در تصمیمات می بینند و دوماً نسبت به چرایی آنها توجیه هستند.

ارتباط مردمی

ارتباط مستقیم و چهره به چهره و بی تکلف جهاد یکی از اصلی ترین ویژگی های همراهی مردم با آن است. با حضور جهاد در دورترین و دورافتاده ترین مناطق علاوه بر حل مشکلات ریز و درشت مردم خود را بی واسطه با دولت مرتبط می دیدند و دیگر نیازی نبود تا به مسولین استانی و امثال آن مراجعه کنند. خاکی بودن و از جنس مردم بودن مدیران جهاد از دیگر خصیصه هایی است که در جهاد حرف اول را می زد.

کالبد معنوی و فرهنگی

جهادسازندگی صرفاً حرکتی برای از بین بردن محرومیت ها و مشکلات مادی نبوده است. فراتر از انگیزه های معنوی کارکرد اصلی جهاد ابعاد فرهنگی و پرداختن به مسایل دینی بوده است. این دغدغه از ابتدا در حرکت جهاد به وضوح نمایان است.

اگر همه ارکان یاد شده که در کتاب «رسم جهاد» بصورت مفصل به آنها پرداخته شده است کنار هم قرار دهید، دلیل مقابله با جهاد را درک می کنیم. حسینعلی عظیمی با دقت مراحل حرکت سازمانی و دگرگونی های آنها در کتاب شرح داده است.

.:| حاشیه ای بر متن |:.
آمدی جانم به قربانت …
سال 84-85 بود. اوایل دوران دانشجویی و مسافرت های جهادی دانشجویی در حال گسترش و پا گرفتن در دانشگاه ها. دست ما بچه شهری ها -که تا 18 سالگی سرمان در کتاب و دفتر بود- از اینکه مسافرت جهادی چیست و باید چگونه باشد خالی بود. در کنار روحیه آرمانخواهی و کمال طلب دانشجویی به دنبال الگو و تجربیاتی نزدیک به حرکت های جهادی بودیم. نزدیک ترین تجربه جهادسازندگی بود. با همان شعار «همه با هم» که روی تیشرت های بسیج سازندگی کم کم نقش بست.

ولی از جهادسازندگی یک نام بود و یک شعار. نه منبعی بود که بگوید جهاد چه کار کرد و چگونه و دست ما هم به آنهایی که می دانستند نمی رسید یا اصولاً نمی شناختیم. کتاب «رسم جهاد» برای من یک گمشده ای بود که در آن دورانی که به آن نیاز داشتم نیافته بودمش. گرچه دیر ولی امروز می توانیم پای صحبت کسانی بنشینیم که سال ها پیش از ما و بیش از ما در این مسیر در آمد و شد بوده اند. 

گرچه حالا افسوسی به جا مانده از سال هایی نه چندان دور تازه می شود، ولی گاه بوی خاک باران خورده کم از لذت روییدن جوانه ای در میان سنگلاخ ها ندارد. چراکه امیدی را در جان آدمی زنده می کند که بیش از هر چیز مغتنم است. ای کاش می شد فرصت ها را دوباره و طور دیگری زیست. ندای علی ابن ابیطالب است در گوش زمان طنین انداز است
«الفرصة تمر مر السحاب…».

«رسم جهاد» و روایت های مکمل

«رسم جهاد» چنانکه اشاره کردیم به دنبال ترسیم تصویر کلی جهادسازندگی و تحولات آن تا پایان آن است. شاید به همین دلیل است که مولف کمتر به خرده روایت های مرتبط پرداخته است. علاوه بر اینکه در برخی موارد به برخی مسایل مانند دلایل مخالفت با جهاد به شکلی ناقص پرداخته شده است و یا اصولاً راوی در برخی برهه ها حضور نداشته است. همه این ها «رسم جهاد» را با وجود همه داشته هایش به روایت های مکمل نیازمند می کند. برای مثال تصویری از نحوه شکل گیری جهاد در ابتدای کار برای مخاطب شکل نمی گیرد. چنانکه پراکنده بودن و نظام مند نبودن گفت و گوهایی از جنس «زنده باد جهاد» جایگاه و اهمیت «رسم جهاد» را روشن می کنند. لااقل این دو کتاب به خوبی نفش مکمل نسبت به هم دارند و در کنار هم تصویر و ساختار جهادسازندگی به خوبی در ذهن مخاطب شکل می گیرد.


جهاد در قتلگاه

اما چه می شود جهاد در هر کجا وارد می شود ماندگار نمی شود؟ و چرا جهاد نتوانست با مزیت هایی که داشت الگوی خود را به دیگر سازمان ها و ساختارها تسری دهد و سرانجام به نقطه پایان رسید؟ گرچه در «رسم جهاد» بصورت تک مضراب به ضعف ها و آسیب های جهاد و یا مخالفت ها اشاره می کند ولی بصورت منسجم به چنین موضوعی نپرداخته است و صرفاً به سیرتاریخی تحولات ساختاری و ادغام های جهادسازندگی پرداخته است. آنچه می بینیم جهادسازندگی یک به یک ویژگی های اصلی خود را از دست می دهد و در آخر چون پیکری که دیگر عضوی برایش باقی نمانده به پایان خط می رسد. و این پایان از تلخ ترین اتفاقاتی است که در جمهوری اسلامی رخ داده است.

«رسم جهاد» و روایت پیشرفت

روایت پیشرفت یا تاریخ پرغصه؟

کتاب های روایت پیشرفت غالباً روایت هایی از موفقیت و پیروزی هاست و به خوشی ختم می شوند ولو در میانه روایت، شکست ها و تلخی هایی هم وجود داشته باشد. اما «رسم جهاد» با همه اتفاقات و شیرینی هایی که دارد هر چه پیش می رود افول می کند و در آخر غروب می کند. و این پرسش مطرح است که آیا این کتاب مصداقی از روایت پیشرفت است یا خیر؟ بی شک تولد چنین سازمانی با همه ویژگی های منحصر به فردش و پویایی هایی که داشته است یک پیشرفت عظیم در عرصه حکمرانی بوده است. نهادی که دل یک روح مشترک و مردمی زاییده شده است. 

چرا راوی معرفی نشده است؟

حسینعلی عظیمی 26 اسفند 1398 بر اثر عوارض سلاح های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. متاسفانه با این که کتاب پس از این تاریخ منتشر شده است به این نکته اشاره ای نشده است. گرچه ممکن است فرآیند تنظیم کتاب پیش از این تاریخ انجام شده باشد. با توجه به اینکه حسینعلی منتظری به عنوان راوی کتاب درباره این موضوع دغدغه مند بوده است، جا داشت بطور مجزا به فعالیت های ایشان پرداخته شود. علاوه بر اینکه فعالیت های ایشان پیش از انقلاب -با توجه به این یک مهندس تحصیل کرده بوده اند- می توانست قابل توجه باشد. 

امید است با توجه به اقبالی که نسبت به این کتاب اتفاق افتاده است، انتشارات راه یار در چاپ های بعدی این نقیصه را با اضافه کردن بخشی در ضمیمه کتاب برطرف کند. 

حسینعلی-عظیمی-رسم-جهاد-روایت-پیشرفت

برترین شعار توسعه دنیا!

درباره شعار «همه با هم»
تلاش کتاب در ارائه تصویری کاربردی و نظام یافته از جهادسازندگی با تکیه بر کمترین خرده روایت ها موفق بوده است. گرچه کتاب پا را فراتر گذاشته و به صرف ارائه مدل سازمانی جهاد بسنده نکرده است و کالبد معنوی آن هم تا جایی که توانسته تشریح کرده است. یکی از این موارد پرداختن به شعار معروف «همه با هم» است. برای ما دهه شصتی ها که جهادسازندگی را درک نکرده ایم، نقش بستن این شعار روی تیشرت های بسیج سازندگی از معنا تهی بود. در بخشی از کتاب به خوبی این شعار تبیین شده است.

شعار جهاد «همه با هم» بود؛ این کلمه خیلی مهمی است. در تاریخ توسعه دنیا، این کلمه با جهادسازندگی مطرح شده است و می گویند برترین شعار توسعه دنیا همین «همه با هم» است که از جهادسازندگی امام خمینی آمده. الان این شعار هم در فائو، هم در یونیدو، هم در یو.ان.دی.پی و هم در سازمان ملل مطرح است. این شعار با مشارکت تفاوت دارد. در ادبیات رایج دانشگاهی، مشارکت مفهوم خاص خودش را دارد که تعریف شده و تعریفش هم غربی است.

نقدی بر نظام بروکراتیک کشور

«رسم جهاد» را می توان یک نمونه از تفکر انتقادی ذکر کرد. رسم جهاد در نقد نظام بروکراتیک کشور و مشکلاتی که ناشی از آن است سخن گفته است. اما صرفاً به نقد بسنده نکرده است و در اصل این نقد را در تقابل و تضاد با جهادسازندگی بیان کرده. در اصل با بیان این تضاد به نوعی از نظم موجود و امتداد یافته پیش از انقلاب پرداخته و به مدد این تضاد اهمیت و دلیل شکل گیری جهاد را بیان کرده است. همچنین در یک انتقاد تو در تو به بیان مشکلاتی که جهاد داشت و چه بسا دلیل بهانه و اشکال جویی ها و مخالفت با جهاد بود هم اشاره می کند. نکته مهم و وجه تمایز این گفت و گو این است که در نقد نظام بروکراتیک ما با یک نمونه عملی و ملموس روبرو هستیم! و این بسیار مهم است.

جای خالی روایت داستانی

گرچه آنچه از سر و شکل وساختار کتاب برمی آید این است که ما با صرفاً با تاریخ شفاهی روبرو نیستیم و قطعاً این اتفاق مبارکی است. ولی از آنجایی که برای بیان بهتر بسیاری از مطالب به خرده روایت های مرتبط اشاره شده است، مولف می توانست در برخی از برهه های حساس با بیان روایت های مرتبط در قالب داستانی بر جذابیت اثر بیافزاید. و یا با استنادهای فرامتنی بر برخی مطالب مهم پافشاری کند. گرچه ظاهرا دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چندین کتاب با هدف پرداختن به دیگر زوایای این موضوع از همین راوی در دست تنظیم دارد.