معرفی و بررسی کتاب «سلول های بهاری» | خاطرات تولید و توسعه دانش سلول های بنیادی | به روایت دکتر حسین بهاروند
گفت و گو و نگارش: بهنام باقری | خاکریز ایمان و اندیشه
دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی| تاریخ شفاهی پیشرفت | جهاد دانشگاهی-2
انتشارات راه یار | 406 صفحه | چاپ اول 1399
راوی برتر «نخستین جایزه کتاب روایت پیشرفت»
کتاب «سلول های بهاری» خاطرات تولید و توسعه دانش سلول های بنیادی را از زبان دکتر حسین بهاروند -پدر علم سلول بنیادی ایران- در 406 صفحه روایت می کند. «سلول های بهاری» در 19 فصل داستان چگونگی دستیابی به دانش سلول های بنیادی با محوریت دکتر حسین بهاروند را شرح می دهد. پس از مقدمه و فصل اول که شاید با اغماض بتوانیم آن را یک تعلیق بدانیم، با داستان زندگی راوی از تولد و کودکی تا پایان زمان تالیف کتاب همراه می شویم.
این کتاب یکی از کتاب های قابل تامل، شاخص و پرچمدار حوزه روایت پیشرفت است، گرچه به لحاظ ادبی کاستی هایی دارد. در این نوشتار سعی می کنم به جنبه های اصلی و دلایل این نظر بپردازم. پرداختن به این شاخص ها در کتاب «سلول های بهاری» بهانه ای است برای تامل درباره آنها، گرچه هر کدام می تواند موضوع یادداشتی مفصل تر باشد.
«روایت پیشرفت» آنچنان که من از مطالعه آثار این حوزه یافته ام، با یک تضاد درگیر است. از طرفی می خواهد یک «دستاورد» و یک «پیشرفت» را روایت کند و از روایت «انسان» فرار می کند، و از طرفی نمی تواند روایت انسانی که آن پیشرفت را خلق کرده است چشم پوشی کند. این نیافتن نسبت درست و صحیح باعث شده است با آثاری مواجه باشیم که به نام «روایت پیشرفت»، انسان را نادیده گرفته اند و نقطه کانونی اثر نمایش پیشرفت شده است! ولی آیا چنین امری و نظامی شدنی و مطلوب است؟
این تقابل گاه به صورت عیان در گفتار راوی و مولف نمایان می شود و گاه در ساخت اثر پنهان می شود. در مقدمه کتاب «تندتر از عقربه ها حرکت کن» این دوری جستن ذیل «بت سازی» مدلل می شود و یا نقش انسان در کتاب «از سرمای کازان تا شرجی خلیج فارس» کمرنگ! حدس من این است که ما ناخودآگاه به سمت یک روایت «ضد قهرمان» پیش می رویم و از سویی می خواهیم یک «فتح» را روایت کنیم و این نشدنی است. یکی از کاستی های روایت های پیشرفت همین نکته است.
در «سلول های بهاری» چنین اتفاقی نیفتاده است. یعنی ما ذیل یک روایت انسانی و گاه معنوی، یک «روایت پیشرفت» تام و تمام را مطالعه می کنیم. چنانکه در اثر هم به آن اشاره شده است و واژه «کنام» –به معنای محیط و بستر شکل گیری شخصیت- جعل شده است. پرداختن به زندگی راوی در «سلول بهاری» با «روایت پیشرفت» درهم آمیخته است و این درهم آمیختگی است که به تولید اثر مولد می انجامد. این شاخصه شرحی دارد که به آن خواهیم پرداخت. در اینجا خواستیم به عنوان یک شاخصه اصلی و وجه تمایز این کتاب به آن اشاره کنیم.
نقاط کور روایت، افتادگی وقایع، ابهامات و ابتر ماندن روایت اثر را از ریخت می اندازد. یکی از چالش های «روایت پیشرفت» این ابهامات است. سوالات بسیاری که از نیاوردن برخی جزییات یا رهاکردن آنها برای مخاطب شکل می گیرد که معمولاً به دلیل دوری از اطناب توسط مولف، اثر به آن دچار می شود. «سلول های بهاری» در پرداختن به جزییات و بیان مسایل ریز و گاه شخصی در ساخت یک روایت کامل موفق بوده است. تدوین گر خودش را در حصار تعداد صفحات محدود نکرده است و آنچه لازم بوده است در کتاب آورده است، ولو آنکه از جنس توضیح مطالب علمی باشد و از قالب روایت خارج شده باشد و به نظرم این یک شاخصه مهم است و «کمال روایت» را سبب می شود.
آنچه از مطالعه «سلول های بهاری» درک می کنیم -و مقدمه کتاب هم موید آن است- این است که با یک اثر سفارشی روبرو نیستیم. گرچه در ابتدا راوی چنین نگاهی داشته است و به اصرار مصاحبه گر گفت و گو ها ادامه پیدا می کند و باعث مشارکت حداکثری راوی در ساخت کتاب می شود. و این اهمیت مصاحبه گر را در کیفیت ساخت روایت پیشرفت روشن تر می کند. شاید اگر «بهنام باقری» به ادامه جلسات گفت و گو اصرار نمی کرد ما با یک اثر 180 صفحه ای که بیشتر شبیه یک گزارش کار است مواجه بودیم. تلاش تدوین گر و برقراری ارتباط موثر با راوی و دخالت او در ساخت روایت از دیگر شاخصه های «سلول های بهاری» است. گرچه این خوب درآمدن به ویژگی های شخصی و شخصیتی راوی نیز باز می گردد.
در بسیاری از کتاب های «روایت پیشرفت» که زیرمجموعه ای از تاریخ شفاهی هستند، نیاز به روایت های مکمل به شدت احساس می شود. مواردی که نیازمندند تا از نگاه دیگران و یا نگاه از بیرون-غیر از راوی- روایت شوند تا موضوع به شکل درست و روشن در ذهن مخاطب شکل بگیرد. آشکار کردن زوایای پنهان، صدق سنجی روایت و گاه تایید یا شرح آن نیازمند روایات مکمل است. تدوین گر در تدوین روایت پیشرفت نباید به گفته های یک راوی بسنده کند و برای دستیابی به حقیقت نیازمند روایت های مکمل است. چیزی که در بخش هایی از «سلول های بهاری» آمده است و ما صرفاً با یک روایت انفرادی مواجه نیستیم. گرچه محصول همچنان ارتباط وثیق خود با راوی را حفظ کرده است.
در عیارسنجی کیفیت آثار روایت پیشرفت -فارغ از ساخت و قالب اثر- بالندگی موضوع اثر مهم و کلیدی است. اینکه این موضوع تا چه حد مهم و بکر بوده است و چقدر ریشه دوانده اهمیت دارد. دستیابی به دانش سلول های بنیادی یک قله است. ولی آنچه در «سلول های بهاری» با آن مواجه هستیم، صرف دستیابی به یک دانش نیست. حتی به مرحله عمل آوردن و نتایج عینی گرفتن از آن هم پایان ماجرا نیست. فعالیت های ترویجی در سطح بین المللی و معرفی ایران به عنوان یک کشور پیشرو در این موضوع، آموزش و ترویج به رده های سنی مختلف و کارهای متنوع و بسیاری که در کتاب به آنها پرداخته شده است، یک موضوع تام و تمام برای روایت پیشرفت را نشان می دهد.
«روایت پیشرفت» گرچه در ابتدای راه است ولی با نگاهی به آثار تولیدی این حوزه می توان با نگاهی پسینی به یک اسلوب و چارچوبی برای ساخت یک اثر مطلوب رسید. آنچه به طور خلاصه می توان به آن اشاره کرد: آغاز از یک مشکل و مسئله و احساس نیاز به خصوص اشاره به مشکلاتی که عدم وجود آن دانش یا فعالیت ایجاد کرده است. نمایش تلاش زیاد برای حل مشکل و دستیابی به هدف. مشکلات و مسائلی که در مسیر هدف ایجاد می شود و نقطه طلایی و گشایش و حل مسئله. در کنار پرداختن به «کنام» و بستر شکل گیری شخصیت یا حرکت. این 5 اصل مقوم روایت پیشرفت هستند که هر کدام به درستی شکل نگیرد پای اثر می لنگد!
در «سلول های بهاری» این اصول به میزان قابل قبولی رعایت شده است. بستر شکل گیری شخصیت راوی و سرنخ هایی که به آنها اشاره شده است. گرچه به سبب تعدد دستاوردها و امتداد آنها نقطه کانونی و طلایی اثر به خوبی پرداخت نشده است ولی در مجموع همه اصول در این اثر آمده اند. در نتیجه می توان «سلول بهاری» را از این نظر یک نمونه خوب برای روایت پیشرفت دانست.
این دلایل شش گانه من برای شاخص بودن کتاب «سلول های بهاری» در حوزه روایت پیشرفت بود، که می تواند محل بحث و نقد باشد.
.: آن انسان عزیز
حاشیه مقام معظم رهبری درباره انتشار کتاب «سلول های بهاری»
کتاب دکتر بهاروند را منتشر کنید، خداوند به آن و به خود آن انسان عزیز برکت دهد و او را برای اسلام و مسلمین حفظ فرماید.
مقام معظم رهبری از پیشرفت در سلول های بنیادی بارها به عنوان یک نمونه و یک قله برای دستیابی به علم و نشان دادن پیشرفت های علمی به دست جوانان اشاره کرده اند و نام مرحوم آشتیانی را برده اند. کتاب «سلول های بهاری» شرحی است بر چگونگی دستیابی به این علم و نشان دادن ابعاد مختلف آن است.
بی شک این کتاب در کنار کتاب هایی همچون «داستان رویان» دلیل اهمیت و زبان زد شدن آن را بیان می کند. نکته جالب این است که این حاشیه پس از چاپ سوم کتاب منتشر شده است، که البته می تواند توجیهات قابل قبولی داشته باشد. به هر حال این حاشیه در پشت جلد کتاب «سلول های بهاری» جا خشک کرده است.